0

غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۵
پنج شنبه 12 فروردین 1395  12:04 PM

رند مستی جو دمی با او برآ

از در میخانهٔ ما خوش درآ

مجلس ما را غنیمت می شمر

زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا

جام می بستان و مستانه بنوش

قول ما می گو سرودی می سرا

خوش خراباتی و خم می سبیل

ما چنین مست و تو مخموری چرا

آب چشم ما روان بر روی ما است

باز می گویند با هم ماجرا

ماه من امشب برآمد خوش خوشی

تو بیا تا روز امشب خوش برآ

نعمت دنیی و عقبی آن تو

نعمت الله از همه عالم مرا

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها