0

غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷
پنج شنبه 12 فروردین 1395  12:04 PM

ظهور سلطنت عشق او است در دو سرا

در آن سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ

چو او است در دو سرا غیر او نمی بینم

منم که از دل و جان عاشقم به هر دو سرا

جمال او است که در دو آینه نماند روی

نظر به دیدهٔ ما کن ببین به شاه و گدا

مدام همدم جام شراب خوش باشد

بیا و همدم ما شو دمی به ذوق بیا

دلم به گوشهٔ میخانه می کشد هر دم

چنانکه خاطر زاهد به جنت المأوا

به سوی ما نظری کن به چشم ما بنگر

که عین ما است کز او آبرو دهد ما را

به نور دیدهٔ سید کسی که او را دید

به هر چه می نگرد نور او بود پیدا

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها