0

قصاید شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴
پنج شنبه 12 فروردین 1395  12:00 PM

گر در این بحر آشنا یابی

عین ما را به عین ما یابی

دردمندی اگر دوا جوئی

درد می نوش تا شفا یابی

گر وصال خدای خود طلبی

بگذر از خود که تا خدا یابی

نقد معنی که گنج صورت ماست

گر بجوئی ز بینوا یابی

از فنا بگذر و بقا را جو

که بقا را هم از فنا یابی

ذوق در عاشقی و قلاشی است

ذوق از زاهدی کجا یابی

همدم جام می شو ای عاشق

تا نصیبی ز ذوق دریابی

ای که گوئی که تا کیش جویم

جاودانش بجوی تا یابی

خویش گم کرده ای و می جوئی

خوش بود خویش را چو وایابی

عاشقانه بیا قدم در نه

یا کشندت بعشق یا یابی

خلعت عشق را بپوشی خوش

گر ز آل عبا عبا یابی

در غمش پایدار مردانه

که ز عشقش بسی غنا یابی

راحت جان مبتلا دانی

گر ز بالای او بلا یابی

تا که مقصود دو سرا یابی

نعمت الله را بدست آور

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها