0

غزلیات سیف فرغانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۴۴
پنج شنبه 12 فروردین 1395  10:19 AM

درین تفکرم ای جان که گر فراق افتد

مرا وصال تو دیگر کی اتفاق افتد

همین بس است زهجران دوست عاشق را

که قدر وصل بداند چودر فراق افتد

بدرد هجر شدم مبتلا ازآن هردم

صدای ناله من اندرین رواق افتد

مرا زتلخی آن وارهان وآنگه زهر

بدست خویش بمن ده که بر مذاق افتد

زهجرت ای بت خورشید رو من آن ماهم

که ازخسوف برسته است ودر محاق افتد

زفرقت گل روی تو بنده دور ازتو

چو بلبلیست که از جفت خویش طاق افتد

گر اجتماع دگر باره دیر دست دهد

میان روح وبدن زود افتراق افتد

باشک شسته شود نامه گر درو سخنم

بذکر آرزو و شرح اشتیاق افتد

زجورها که تو با بنده کرده ای در روم

عجب مدار گر آوازه در عراق افتد

بود که بوی وی آرد بسیف فرغانی

نسیم باد بهاری گر اتفاق افتد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها