0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۵۶
چهارشنبه 11 فروردین 1395  5:12 PM

عاشقم بر لعل شکرخای تو

فتنه‌ام بر قامت رعنای تو

ماه بر راه اوفتاد از روی تو

سرو شرمنده شد از بالای تو

پوست در تن خشک دارم همچو چنگ

از هوای چنگ روح افزای تو

جان من شد مسکن رنج و بلا

تا دل مسکین من شد جای تو

مرده را زنده کنی ز آوای خویش

پس دم عیسی شدست آوای تو

باز بنما روی خود ایماهروی

گر پی وصلت بود سودای تو

تو دهی بوسه همی بر چنگ خویش

من دهم بوسه همی بر پای تو

گر سنایی گه گهی توبه کند

توبهٔ او بشکند لبهای تو

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها