0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۲۰
چهارشنبه 11 فروردین 1395  5:11 PM

ای دوست ره جفا رها کن

تقصیر گذشته را قضا کن

بر درگه وصل خویش ما را

با حاجب بارت آشنا کن

در صورت عشق ما نگارا

بدخویی را ز خود جدا کن

آخر روزی برای ما زی

آخر کاری برای ما کن

ماها تو نگار خوش لقایی

با ما دل خویش خوش لقا کن

من دل کردم ز عشق یکتا

تو رشتهٔ دوستی دو تا کن

اکنون که تو تشنهٔ بلایی

راضی شده‌ام هلا بلا کن

ورنه تو که سغبهٔ جفایی

تن در دادم برو جفا کن

در جمله همیشه با سنایی

کاری که کنی تو بی ریا کن

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها