0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۹۴
چهارشنبه 11 فروردین 1395  5:09 PM

جانا نخست ما را مرد مدام گردان

وانگه مدام در ده مست مدام گردان

بر ما چو از لطافت مل را حلال کردی

بر خصم ما ز غیرت گل را حرام گردان

دارالغرور ما را دارالسرور کردی

درالملام ما را دارالسلام گردان

خامند و پخته مانا تو دو شراب داری

در خام پخته گردان در پخته خام گردان

ناهید زخمه‌زن را از لحنه سیر کردی

بهرام تیغ‌زن را از جام رام گردان

ما را به نام خود کن زان پس چنانکه خواهی

یا هوشیار دفتر یا مست جام گردان

اکنون که روی ما را از غم چو کاه کردی

از عکس روی می را بیجاده فام گردان

خواهی که نسر طایر پران به دامت افتد

از جزع دانه کردی از مشک دام گردان

گمنام کرد ما را یک جام بادهٔ تو

در ده دو جام دیگر ما را چو نام گردان

از ما و خدمت ما چیزی نخیزد ای جان

هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان

خواهی که گر سنایی گردد سمایی از عز

پیش غلام و دربان او را غلام گردان

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها