0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۰۲
چهارشنبه 11 فروردین 1395  4:56 PM

در عشق تو ای نگار خاموش

بفزود مرا غمان و شد هوش

من عشق ترا به جان خریدم

تو مهر مرا به یاوه مفروش

هرگز نشود غمت ز یادم

تو نیز مرا مکن فراموش

شد خواب ز چشم من رمیده

تا هست غم توام در آغوش

ما را چه کشی به چشم آهوی

مار ا چه دهی تو خواب خرگوش

آویخته شد دلم نگون سار

همچون سر زلفت از بر دوش

تا آب رخم فراق تو ریخت

آمد دل من ز درد در جوش

تا کی ز تو خواهم استعانت

یک روز حدیث بنده بنیوش

گر زهر هلاهل از تو یابم

با یاد تو زهر باشدم نوش

امشب به جهنم ز جور عشقت

گر زان که نجستم از غمت دوش

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها