0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۸۸
چهارشنبه 11 فروردین 1395  4:54 PM

ای ز ما سیر آمده بدرود باش

ما نه خشنودیم تو خشنود باش

کشته ما را گر فراقت ای صنم

تو به خون کشتگان ماخوذ باش

غرقه در دریای هجران توام

دلبرا دریاب ما را زود باش

هجر تو بر ما زیانی‌ها نمود

تو به وصلت دیگران را سود باش

در فراقت کار ما از دست شد

گر نگیری دست ما بدرود باش

ای سنایی در شبستان غمش

گر چه همچون نار بودی دود باش

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها