0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۸۱
چهارشنبه 11 فروردین 1395  4:53 PM

سکوت معنویان را بیا و کار بساز

لباس مدعیان را بسوز و دور انداز

سکوت معنویان چیست عجز و خاموشی

لباس مدعیان چیست گفتگوی دراز

مرا که فتنه و پروانهٔ بلا کردند

هزار مشعلهٔ شمع با دلم انباز

به گرد خویش همی پرم و همی گویم

گهی بسوزد آخر فذلک پرواز

قمار خانهٔ دل را همیشه در بازست

نکرد هیچ کس این در به روی خلق فراز

به برده شاد مباش وز مانده طیره مشو

برو بباز بیار و همی به یار بباز

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها