غزل شمارهٔ ۱۱۳
چهارشنبه 11 فروردین 1395 4:49 PM
زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد
زهی خوشخو زهی والا بنامیزد بنامیزد
غبار نعل اسب تو به دیده درکشد حورا
زهی سیرت زهی آسا بنامیزد بنامیزد
ز شرم روی و دندانت خجل پروین و مه هر شب
زهی زهره زهی جوزا بنامیزد بنامیزد
ز خجلت سرو قدت را همی گوید پس از سجده
زهی قامت زهی بالا بنامیزد بنامیزد
من از عشق و تو از خوبی به عالم در سمر گشته
زهی وامق زهی عذرا بنامیزد بنامیزد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.