0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۰۵
چهارشنبه 11 فروردین 1395  4:49 PM

عاشقی تا در دل ما راه کرد

اغلب انفاس ما را آه کرد

بود هر باری دلم عاشق به طوع

برد و زیر پای عشق اکراه کرد

عیش چون نوش مرا چون زهر کرد

صبر چون کوه مرا چون کاه کرد

باز در شهر مسلمانان مغی

کرد ما را بسته و ناگاه کرد

از تن باریک من زنار ساخت

وز دل سنگینم آتشگاه کرد

با همه محنت که دیدم من به عشق

کو مرا بی قدر و آب و جاه کرد

نیک خواهم عشق را گر چه مرا

او به کام دشمن و بدخواه کرد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها