0

قصاید و قطعات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۶۳
چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:21 PM

ای فلک شمس شرف جاه تو

باد بر افزون چو مه یکشبه

بر تنم از سرما آمد فراز

پوست بر آن سان که بر آتش دبه

شد کتفم رقص کنان می‌زنم

سنج به دندان و به لب دبدبه

نزد تو زان آمدم ایرا که هست

دیدن خورشید غم بی‌جبه

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها