0

قصاید و قطعات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۲۱
چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:17 PM

آن حور روح فش را بر عقل جلوه کردم

و آن شربها که دادی بر یاد تو بخوردم

یاقوت نفس کشتم زان گوهر شریفت

کازاد کرد چون عقل از چرخ لاژوردم

گردم به باد ساری گردی همی ولیکن

باران تو بیامد بنشاند جمله گردم

گفتی جواب خواهم شرط کرم نبود این

بگذاشتی چو فردان در زیر خویش فردم

گر قطعه خوش نیامد معذور دار زیرا

هم تو عجول مردی هم من ملول مردم

من توبه کرده بودم زین هرزه‌ها ولیکن

چون حکم تو بدیدم زین توبه توبه کردم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها