شمارهٔ ۳۵
چهارشنبه 11 فروردین 1395 3:11 PM
آمد آن رگ زن مسیح پرست
تیغ الماس گون گرفته به دست
کرسی افگند و بر نشست بر او
بازوی خواجهٔ عمید ببست
نیش درماند و گفت: «عز علی»
این چنین دست را نیابد خست
سر فرو برد و بوسهای دادش
خون ببارید از دو دیده به طشت
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.