0

قصاید و قطعات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳۸
چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:10 PM

ای شده پیر و عاجز و فرتوت

مانده در کار خویشتن مبهوت

داده عمر عزیز خویش به باد

شده راضی ز عیش خویش به قوت

متردد میان جبر و قدر

غافل از عین عزت جبروت

ملکوت جهان نخست بدان

پس خبر ده ز مالک ملکوت

مگذر از حکم «آیةالکرسی»

سنگ بفگن چو یافتی یاقوت

آل موسی و آل هارون را

چون ز لاهوت دان جدا ناسوت

نشنیدی که چون نهان گردد

سر حق با سکینه در تابوت

جز سنایی که داند این حکمت

با چنین حکمت سخن مسکوت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها