0

قصاید و قطعات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۳
چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:07 PM

ای که هفت اقلیم و چار ارکان عالم را به علم

همچو هفت آبا تو دربایی و چون چار امهات

هفت ماه آمد که از بهر تقاضای صلت

کرده‌ام بر درگهت چون دولت و دانش ثبات

بارها در طبعم آمد کان چو گوهر شعرها

از زکات شعر گیرم تا مگر یابم نجات

باز گفتم کابلهی باشد که در دیوان شرع

چون مجرد باشد از زر نیست بر گوهر زکات

تا بیابی گر بخواهی از برای حج و غزو

در مناسک حکم حج واندر سیر رسم غزات

دشمن جاه تو بادا پی سپر همچون منا

حاسد صدر تو بادا سرنگون همچون منات

تا بدان روزی که قاضی خلق باشد پادشا

در جهان دین تو باشی مفتی و اقضی القضات

باد صد چندین ترا عمر ای فتی تا از سخات

این امید از تو وفا گردد مرا پیش از وفات

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها