0

غزلیات سلمان ساوجی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۰۲
سه شنبه 10 فروردین 1395  3:38 PM

ای آب آتش رنگ تو، بر باد داده خاک من

در آب و آتش هر دم از خاک درت باد ختن

آب است و آتش جام می خاک است تن با دست جان

بنشان به آب آتشین، این گرد و خاک و باد من

گردم زند باد از گلت کابست و آتش خاک او

باد آتش و خاک افکند، در آْب نسرین و سمن

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها