0

غزلیات سلمان ساوجی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۸۴
سه شنبه 10 فروردین 1395  3:27 PM

لاابالی وار، دستی بر جهان خواهم فشاند

هرچه دامن گیردم دامن، بر آن خواهم فشاند

دامن آخر زمان دارد غبار حادثه

آستین بر دامن آخر زمان خواهم فشاند

از سر صدق و صفا، چون صبح خواهم زد نفس

وندران دم بر هوای دوست، جان خواهم فشاند

پای عزلت بر سر کون و مکان خواهم نهاد

دست همت بر رخ جان و جهان خواهم فشاند

همچو گل برگی که حاصل کرده‌ام در عمر خویش

با رخ خندان و خوش، بر دوستان خواهم فشاند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها