0

قطعات سلمان ساوجی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

قطعه شمارهٔ ۱۳۵
سه شنبه 10 فروردین 1395  2:40 PM

زاهد بگ آفتاب سلاطین شرق و غرب

دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان

ای در جبین صبح نمایت چو آفتاب

انوار سروری ز صباح صبی عیان

حلم تو در ثبات گر و بسته در زمین

عزم تو در شتاب سبق برده از زمان

آبی است رمح و تیغ تو کان آب خصم را

گاهی ز سینه می‌گذرد گاهی از میان

برتافته است پنجه بخت تو دست چرخ

فی‌الجمله خود چه پنجه زند پیر با جوان

با چرخ اگر به زور کند دست با کمر

بخت تو آورد به زمین پشت آسمان

شاها به مرکبی تو مرا وعده داده‌ای

خواهم تکاوری ز جناب خدایگان

چون همتت بلند و چو جودت فراخ رو

چون دولتت جوان و چو حکم تو بس روان

کام است اسب نیکرو علی رغم بدسگال

تو کام بخش بادی و من بنده کامران

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها