0

قطعات سلمان ساوجی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

قطعه شمارهٔ ۷۴
سه شنبه 10 فروردین 1395  2:23 PM

یا رب این قوم چه دم سرد و چه افسرده

که به دم سردی و افسردگی از دی بترند

خیر قوم همه شان خواجه علاالدین است

که ورا اهل خرد لاشه لاشی شمرند

گر کسی در سرو شکلش نگرد قی بکند

نوکرانش همه از گرسنگی قی بخورند

گر به تقدیر و به به تحریر چو تیر فلک است

به ازین نیست کزین مملکتش پی ببرند

سبلتش را به کششهای پیاپی بکنند

دبه‌اش را به لگدهای دمادم بدرند

دوش می‌گفت حریفی که فلانی امروز

خواجه فرمود که در ملک دگر می نخورند

به سر خواجه که من دست فرا می نبرم

تا سر خواجه از اینجا به فرو می نبرند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها