قطعه شمارهٔ ۴۳
سه شنبه 10 فروردین 1395 2:12 PM
ای خیام دولتت برکنده دور آسمان
چون خیامت بارگاه آسمان برکنده باد
جز که چشم حاسدان از باغ شاهی برنکند
سر و قدت را که چشم حاسدان برکنده باد
گر گشاید باز مرز نگوش و نرگس چشم و گوش
بی تو چشم و گوششان در بوستان بر کنده باد
بعد ازین سنگین دلی گر دل نهد بر تاج و تخت
چون زر و یاقوت و لعلش خان و مان بر کنده باد
عین آب ار وا شود بعد از تو بر صحرا و کوه
چشمهای روشن آب روان برکنده باد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.