0

جمشید و خورشید سلمان ساوجی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

بخش ۴۲ - غزل
دوشنبه 9 فروردین 1395  5:00 PM

خواهد گل رعنا که او باشد به آب و رنگ تو

دارد به وجهی رنگ تواما ندارد سنگ تو

گر سرو قدت در چمن روزی ببیند نارون

ناگه برآید سرخ و زرد از سرو سبز آرنگ تو

ای غنچه رعنای من، بگشا لب و بر من بخند

کاید دل بلبل به تنگ از دست خوی تنگ تو

چشمت ز تیغ حاجبان بس تنگ بار افتاده است

باری نمی آید کسی در چشم شوخ شنگ تو

آهنگ قصدم می کند مطرب به آواز بلند

خواهد دریدن پرده ام آواز تیز آهنگ تو

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها