0

غزلهای رهی معیری

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

زبان اشک
دوشنبه 9 فروردین 1395  4:36 PM

چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک

روشنتر از ستاره روشنگر است اشک

گوهر اگر ز قطره باران شود پدید

با آفتاب و ماه ز یک گوهر است اشک

با اشک هم اثر نتوان خواند ناله را

غم پرور است ناله و جان پرور است اشک

بارد ازو لطافت و تابد ازو فروغ

چون گوی سینه بت سیمین بر است اشک

خاطر فریب و گرم و دلاویز و تابناک

همرنگ چهره تو پری پیکر است اشک

از داغ آتشین لب ساغر نواز تو

در جان ماست آتش و در ساغر است اشک

با دردمند عشق تو همخانه است آه

با آشنای چشم تو هم بستر است اشک

لب بسته ای ز گفتن راز نهان رهی

غافل که از زبان تو گویاتر است اشک

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها