از یک غزل
دوشنبه 9 فروردین 1395 4:28 PM
میتپد از شوق دل در سینهام گوئی که باز
تیر دل دوزی به دل ز ابرو کمانی میرسد
میکند از شوق رشحه حرز جان تعویذ عمر
سنگ جوری کز جفای پاسبانی میرسد
جعد مشکینش مگر سوده به خاک پای شاه
کز شمیمش برمشامم بوی جانی میرسد
شاه محمود جهانبخش آن که جسم مرده را
از دم جانبخش او روح روانی میرسد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.