0

غزلیات خواجوی کرمانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۸۲
دوشنبه 2 فروردین 1395  2:36 PM

روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی

صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی

چون تو درآمدی اگر غرقهٔ خون نبودمی

بس که گهر بدیدگان در قدمت فشاندمی

کاج نراندی ای صنم توسن سرکش از برم

تا ز دو دیده در پیت خون جگر نراندمی

پای دل رمیده گر باز بدستم آمدی

ترک تو کردمی و خویش از همه وا رهاندمی

نوک قلم بسوختی از دل سوزناک من

گرنه ز دیده دمبدم آب برو چکاندمی

ضعف رها نمی‌کند ورنه ز آه صبحدم

شعله فروز چرخ را مشعله وانشاندمی

خواجو اگر چو دود دل دست در آه من زدی

گر بزمین فرو شدی بر فلکش رساندمی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها