0

غزلیات خواجوی کرمانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۰۶
دوشنبه 2 فروردین 1395  2:23 PM

تخت خیری بین دگر بر تختهٔ خارا زده

خیمه سلطان گل بر دامن صحرا زده

دوستان در بوستان برگ صبوحی ساخته

بلبلان گلبانگ بر طوطی شکر خا زده

از شقایق در میان سبزه فراش ربیع

چار طاق لعل بر پیروزه گون دیبا زده

زرگر باد بهاری از کلاه سیم دوز

قبه‌ئی از زر بنام نرگس رعنا زده

خوش نوایان چمن در پردهٔ عشاق راست

نوبت نوروز بر بانگ هزار آواز ده

غنچه همچون گلرخی کو داده باشد دل بباد

دست در پیراهن زنگاری والا زده

از چراغ بوستان افروز شمع زر چکان

باد آتش در نهاد لالهٔ حمرا زده

نو عروسان چمن در کله‌های فستقی

تاب در مرغول ریحان سمن فرسا زده

دمبدم در گوشه‌های باغ گوید باغبان

چشم خواجو بین دم از سر چشمه‌های ما زده

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها