0

غزلیات خواجوی کرمانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷۳۸
دوشنبه 2 فروردین 1395  2:16 PM

زهی روی تو صبح شب نشینان

خیالت مونس عزلت گزینان

دهانت آرزوی تنگدستان

میانت نکته باریک بینان

عذارت آفتاب صبح خیزان

جمالت قبلهٔ خلوت نشینان

بزلف کافرت آوردم ایمان

که اینست اعتقاد پاک دینان

چرا از خرمن حسن تو یک جو

نمی‌باشد نصیب خوشه چینان

چو این شکر لبان جان می‌فزایند

خنک آنان که نشکیبند از اینان

برو خواجو و بر خاک درش بین

نشانهای جبین مه جبینان

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها