غزل شمارهٔ ۶۳۹
دوشنبه 2 فروردین 1395 1:29 PM
در چمن دوش ببوی تو گذر میکردم
قدح لاله پر از خون جگر میکردم
پای سرو از هوس قد تو میبوسیدم
در گل از حسرت روی تو نظر میکردم
سخن طوطی خطت به چمن میگفتم
نسبت پسته تنگت بشکر میکردم
چشم نرگس به خیال نظرت میدیدم
وانگه از ناوک چشم تو حذر میکردم
چون صبا سلسلهٔ سنبل تر میافشاند
یاد آن گیسوی چون عنبر تر میکردم
هر زمانم که نظر بر رخ گل میافتاد
صفت روی تو با مرغ سحر میکردم
چون کمانخانهٔ ابروی تو میکردم یاد
تیرآه از سپر چرخ بدر میکردم
مشعل مه بدم سر فرو میکشتم
شمع خاور ز دل سوخته بر میکردم
چون فغان دل خواجو بفلک بر میشد
کار دل همچو فلک زیر و زبر میکردم
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.