0

غزلیات خواجوی کرمانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷۱
دوشنبه 2 فروردین 1395  12:41 PM

این باد کدامست که از کوی شما خاست

وین مرغ چه نامست که از سوی سبا خاست

باد سحری نکهت مشک ختن آورد

یا بوئی از آن سلسله غالیه‌سا خاست

گوئی مگر انفاس روان‌بخش بهشتست

این بوی دلاویز که از باد صبا خاست

برخاسته بودی و دل غمزده می‌گفت

یا رب که قیامت ز قیام تو چرا خاست

بنشین نفسی بو که بلا را بنشانی

زان رو که ز بالای تو پیوسته بلا خاست

شور از دل یکتای من خسته برآورد

هر فتنه و آشوب کز آن زلف دوتا خاست

این شمع فروزنده ز ایوان که افروخت

وین فتنه نو خاسته آیا ز کجا خاست

از پرده برون شد دل پرخون من آندم

کز پرده‌سرا زمزمهٔ پرده‌سرا خاست

خواجو به جز از بندگی حضرت سلطان

کاری نشنیدیم که از دست گدا خاست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها