غزل شمارهٔ ۱۳۱
دوشنبه 2 فروردین 1395 12:39 PM
در خنده آن عقیق شکرریز خوشترست
در حلقه آن کمند دلاویز خوشترست
فرهاد را ز شکر شیرین حکایتی
از خسروی ملکت پرویز خوشترست
بر روی خاک تکیه گه دردمند عشق
از خوابگاه اطلس گلریز خوشترست
دیگر حدیث کوثر و سرچشمهٔ حیات
مشنو که بادهٔ طرب انگیز خوشترست
گو پست باش نالهٔ مرغان صبح خیز
لیکن نوای چنگ سحر تیز خوشترست
صبحست خیز کاین نفس از گلشن بهشت
بزم صبوحیان سحرخیز خوشترست
اول بنوش ساغر و وانگه بده شراب
زیرا که بادهٔ شکرآمیز خوشترست
گر دیگران ز میکده پرهیز میکنند
ما را خلاف توبه و پرهیز خوشترست
خواجو کنار دجلهٔ بغداد جنتست
لیکن میان خطهٔ تبریز خوشترست
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.