0

غزلیات خواجوی کرمانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۱۰
دوشنبه 2 فروردین 1395  12:38 PM

دلبرا خورشیدتابان ذره‌ئی از روی تست

اهل دلرا قبله محراب خم ابروی تست

تا شبیخون برد هندوی خطت بر نیمروز

شاه هفت اقلیم گردون بندهٔ هندوی تست

شهسوار گنبد پیروزه یعنی آفتاب

بارها افتاده در پای سگان کوی تست

ذره‌ئی گفتم ز مهرت سایه از من برمگیر

کافتاب خاوری در سایهٔ گیسوی تست

نافهٔ خشک ختن گر زانکه می‌خیزد ز چین

زلف را بفشان که صد چین در شکنج موی تست

هر زمان نعلم در آتش می‌نهد زلفت ولیک

جان ما خود در بلای غمزهٔ جادوی تست

از پریشانی چو مویت در قفا افتاده‌ام

نیکبخت آن زلف هندویت که هم زانوی تست

با تو چیزی در میان دارد مگر بند قبا

زان سبب پیوسته او را تکیه بر پهلوی تست

نکهت انفاس خلدست این نسیم مشگ بیز

یا ز چین طرهٔ مشکین عنبر بوی تست

گر ترا هر دم بسوئی میل ودل با دیگریست

هر کجا خواجوست او را میل خاطر سوی تست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها