0

غزلیات خواجوی کرمانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۴
دوشنبه 2 فروردین 1395  12:32 PM

ای بناوک زده چشم تو یک اندازانرا

کشته افعی تو در حلقه فسون سازانرا

جان ز دست تو ندانم به چه بازی ببرم

پشه آن نیست که بازیچه دهد بازانرا

دل چو دادم بتو عقلم ز کجا خواهد ماند

مال کی جمع شود خانه براندازانرا

عندلیبان سحر خوان چو در آواز آیند

می بیارید و بخوانید خوش آوازانرا

پای کوپان چو در آیند بدست افشانی

دست گیرند بیک جرعه سراندازانرا

زیردستان که ندارند به جز باد بدست

هر نفس در قدم افتند سرافرازانرا

با تو خواجو چه شد ار زانکه نظر می‌بازد

دیده نتوان که بدوزند نظر بازان را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها