0

قطعات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳۴۵
دوشنبه 2 فروردین 1395  12:00 PM

اهل بایستی که جان افشاندمی

دامن از اهل جهان افشاندمی

گر مرا یک اهل ماندی بر زمین

آستین بر آسمان افشاندمی

شاهدان را گر وفائی دیدمی

زر و سر در پایشان افشاندمی

گر وفا از رخ برافکندی نقاب

بس نثارا کان زمان افشاندمی

گر مرا دشمن ز من دادی خلاص

بر سر دشمن روان افشاندمی

بر سرم شمشیر اگر خون گریدی

در سرشک خنده جان افشاندمی

گر مقام نیست هستان دانمی

هستی خود در میان افشاندمی

جرعهٔ جان از زکات هر صبوح

بر سر سبوح خوان افشاندمی

لعل تاج خسروان بربودمی

بر سفال خمستان افشاندمی

دل ندارم ورنه بر صید آمدی

هر خدنگی کز کمان افشاندمی

گرنه خاقانی مرا بند آمدی

دست بر خاقان و خان افشاندمی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها