0

قطعات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳۱ - در نکوهش حسودان
دوشنبه 2 فروردین 1395  11:18 AM

خاقانیا ز دل سبکی سر گران مباش

کو هر که زادهٔ سخن توست خصم توست

گرچه دلت شکست ز مشتی شکسته نام

بر خویشتن شکسته دلی چون کنی درست

چون منصفی نیابی چه معرفت چه جهل

چون زال زر نبینی چه سیستان چه بست

مسعود سعد نه سوی تو شاعری است فحل

کاندر سخنش گنج روان یافت هر که جست

بر طرز عنصری رود و خصم عنصری است

کاندر قصیده‌هاش زند طعنه‌های چست

آتش ز آهن آمد و زو گشت آهن آب

آهن ز خاره زاد و از او گشت خاره سست

فرزند عاق ریش پدر گیرد ابتدا

فحل نبهره دست به مادر برد نخست

حیف است این ز گردش ایام چاره نیست

کاین ناخنه به دیدهٔ ایام ما برست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها