شمارهٔ ۲۷
دوشنبه 2 فروردین 1395 11:17 AM
دل او هست سنگین پس چه معنی
که عشق او عقیق از اشک من ساخت
من از دل آزمائی دست شستم
که او در زلف آن دلبر وطن ساخت
به کرم پیله میماند دل من
که خود را هم به فعل خود کفن ساخت
کنون دل انده دل میخورد زانک
هلاک خویشتن هم خویشتن ساخت
ز خاقانی چه خواهد دیگر این دل
جز آن کورا به محنت ممتحن ساخت
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.