برخی از شباهتهای اهل حق به زرتشتیان
یک شنبه 1 فروردین 1395 10:06 PM
یکی از مبادی اعتقادی فرقه اهل حق شباهت این فرقه با افکار و عقاید ایرانیان قدیم قبل از اسلام است، نمودها و مظاهر زیادی از عقاید، افکار، آداب و رسوم ایران باستان و ایران قبل از اسلام در بین مردم این فرقه، کتب و دفاتر منسوب به آنها دیده میشود که به نمونههایی از آن اشاره میشود.
۱-زرتشت: در جای جای نوشتههای منسوب به این مسلک از زرتشت به عنوان پیامبر با عظمت یاد شده است.[۱] و علاوه بر بیان تاریخ تولد، محل زندگی و توجه به افکار و عقاید او برخی نیز او را از مردم کرد دانسته و اوستا را نیز به گویش «گوراني» میدانند؛ و بعضی او را از سرزمینی در نزدیکیهای ارومیه دانستهاند.[۲] و برخی معتقدند زرتشت در دون رهبران و پیشوایان آنها تجلی داشته است؛ مثلا مینویسد: «زرتشت نمودار سید محمد گوره سوار (یکی از هفتوان) و شاه خوشین میباشد (در قرن چهارم در لرستان میزیسته است.) درواقع برخی از رهبران اولیه فرقه را مظهر و دون زرتشت میداند.
به زرتشت ظاهر شدم زان مقام
رسول خدا بودم در آن ایام [۳]
علاوه بر نام و آیین زرتشت افراد این فرقه مدعی هستند رهبران اولیه فرقه چون دون و مظهر زرتشت بوده، تمام افکار و عقاید آن را منتقل نمودهاند و حتی در بعضی از کتابهای منسوب به آنها علاوه بر یاد کتاب زرتشت اوستا مدعی شده است که اوستا اصل کتاب دینی یارسان بوده و در زمانی که زرتشت مظهر و دون «بنيامين» بوده است از طرف خداوند نازل شده است.[۴] و در افکار و عقاید این فرقه به طور گسترده ای و به زبان کرد این شعر تکرار شده است.
یاری چارچیون باوری و جا
پاکی و راستی، نیستی و ردا
و در جای دیگر آمده است:
یارسان وراء، یارسان و راء
رای رای راستین به رانان ورا
پاکی و راستی، نیستی و ردا
قدم و قدم تا و منزلگاه.[۵]
که ترجمه جمله معروف زرتشت مبنی بر پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک و جوانمردی است بنابراین تاثیر پذیری این فرقه از زرتشت و زرتشتیان و افکار و عقاید آنها بر کسی پوشیده نیست و بر این اساس، رمزگویی، پیشگویی، رازگویی و کشف و رموز خدایی، مظهریت یافتن و محل تجلی فروغ ایزدی، همگی برگرفته از افکار زرتشتی است و این یکی از ریشههای فکری و اعتقادی اهل حق محسوب میشود و نیز یکی از مورخان مینویسد: «فعلا در میان طوایف کرد عشیرههای بسیاری هست که بقایای آیین ایران قبل از اسلام خود را حفظ کردهاند. پینوشت:
[۱]. صفی زاده صدیق، نامه سرانجام، بارگه بارگه، هیرمند، ۱۳۷۵، ص به نقل از صفی زاده صدیق، نوشتههای پراکنده درباره یارسان به انضمام فرهنگ لغات گورانی، عطایی، تهران، ۱۳۶۱، ص ۶۷
[۲]. صفی زاده صدیق، نوشتههای پراکنده درباره یارسان به انضمام فرهنگ لغات گورانی، عطایی، تهران، ۱۳۶۱، ص ۷۱
[۳]. جیحون آبادی نعمت الله، شاهنامه حقیقت، جیحون، ۱۳۷۳، تهران ص ۲۹۴
[۴]. صفی زاده صدیق، نامه سرانجام، زلال زلال، هیرمند، ۱۳۷۵، ص به نقل از صفی زاده صدیق، نوشتههای پراکنده درباره یارسان به انضمام فرهنگ لغات گورانی، عطایی، تهران، ۱۳۶۱، ص ۷۷
[۵]. همان، ص