انواع خانواده از نظر تربیت كودك
یک شنبه 1 فروردین 1395 9:46 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
انواع خانواده از نظر تربیت كودك ( 4 - خانواده سالم)
1 - افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است.
2 - افراد خانواده به طور آشكار رنج و ناراحتی و نیز احساس همدری خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می كنند.
3 - افراد خانواده از ریسك (خطر كردن ) معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند كه ممكن است با خطر كردن اشتباهاتی نیز داشته باشند ، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشكالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و كسب تجربه بیشتر باشد.
4 - افراد خانواده برای یكدیگر ارزش و احترام قایل اند و یكدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند.
5 - روابط افراد خانواده با یكدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یكدیگر سخن می گویند.
6 - زمانی كه در خانواده سكوت برقرار است ، سكوتی است آرامبخش و نه سكوت مبتنی بر ترس یا احتیاط.
7 - وقتی در خانواده سرو صدا هست ، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعد آسا و برای خفه كردن صدای دیگران.
8 - هریك از اعضاء خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت كه حرف خود را به گوش دیگران برسانند و در این زمینه نیازی به سكوت و تحمل فشار حاصل از آن نمی باشد.
9 - اگر یكی از اعضای خانواده هنوز فرصتی برای صحبت كردن پیدا نكرده است ، به دلیل تنگی وقت بوده است و نه كمی محبت ، كم توجهی یا بی ملاحظه بودن اعضای دیگر خانواده .
10 - اعضای خانواده به راحتی یكدیگر را نوازش می كنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگی.
11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می كنند ، با علاقه به سخنان یكدیگر گوش می دهند ، با یكدیگر رو راست و صادق هستند و به راحتی علاقه خود را به یكدیگر نشان می دهند.
12 - افراد خانواده به راحتی و آزادنه با یكدیگر درد دل می كنند و این حق را دارند كه درباره هر موضوعی ( مثل ناكامیها ، ترسها ، صدمه هایی كه دیده اند ، خشم خود ، انتقاد از دیگری ، خوشیها یا كامیابیها ) ، با یكدیگر سخن بگویند.
13 - افراد خانواده برای كارهای خود برنامه ریزی می كنند و در این راه اگر مشكلی با مزاحم اجرای برنامه های از قبل تعیین شده آنان شود ، به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند و در نتیجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس یا واهمه ، بیشتر مشكلات زندگی خود را حل و فصل كنند.
14 - در خانواده ، زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است.
15 - در خانواده ، پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا ارباب خانواده و نیز می دانند كه در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یك انسان واقعی بودن نزدیك شوند.
16 - اعضای خانواده در مورد اشتباهات خود ( در قضاوت ، رفتار ، بروز هیجانها و ... ) به همان سهولتی با یكدیگر سخن می گویند كه در مورد اعمال ، كردار و گفتار صحیح خود اظهار نظر می كنند.
17 - رفتار اولیای خانواده با آنچه به فرزندان خود می گویند - یا توصیه می كنند - مطابقت كامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان می دهند.
18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق ، نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن می باشند تا از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ، استفاده كنند.
19 - اگر یكی از افراد خانواده مرتكب اشتباهی شد و نادانسته خسارتی ایجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در كنار او قرار می گیرند تا از او حمایت كنند . این رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بی دقت ، بر احساس ترس یا گناه خود فایق آید و از فرصت آموزشی كه پدر و مادر برای او فراهم كرده اند ، بیشترین بهره را بگیرد.
20 - اولیاء خانواده می دانند كه فرزندانشان عمدا بدی نمی كنند. به همین دلیل ، اگر متوجه شوند كه فرزند آنان در زمینه ای خرابكاری كرده است به این نتیجه می رسند كه یا سوء تفاهمی در كار بوده است و یا احساس ارزش فردی و احترام به خویشتن ، در فرزند آنان كاهش پیدا كرده است و باید برای این مشكل راه حلی را پیدا كرد.
21 - اولیا خانواده می دانند هنگامی فرزند آنان برای یادگیری آمادگی بیشتری خواهد داشت كه خود را با ارزش بداند و احساس كند كه دیگران نیز برای او ارزش قایل هستند.
22 - اولیاء خانواده می دانند كه هر چند با شرمنده ساختن كودك و تنبیه بدنی فرزندان می توان رفتار آنان را تغییر داد ، اما این آگاهی را نیز دارند كه آثار این تنبیه ها بر ذهن آنان باقی می ماند و به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نمی باشد.
23 - وقتی یكی از فرزندان خانواده عملی را انجام می دهد كه برای تصحیح عمل یا كار او الزامی به نظر می آید ، پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس كردن - فهمیدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز می كنند.
24 - پدر و مادر خانواده می دانند كه در زندگی هر شخص مشكلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشكلات زندگی امكان ناپذیر می باشد . بنابراین گوش به زنگ آن هستند كه برای هر مشكل تازه ، راه حلی پیدا كنند و به فرزندان خود نیز می آموزند تا چگونه در حل مشكلات از خلاقیت و نو آوری بهره بگیرند.
25 - اولیای خانواده می دانند كه تغییر و تحول از ویژگیهای زندگی است ، بنابراین ، می پذیرند كه فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می كنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند.
خلاصه :
گفته می شود كه از هر صد خانواده تنها در صد اندكی ( سه یا چهار خانواده ) می دانند كه چه باید كرد و به مرحله سلامت و بالندگی قابل توجه رسیده اند. محصول خانواده های پریشان یا آشفته فرزندان بیمار ، نومید ، افسرده ، بزهكار و ضد اجتماعی ، معتاد و .... است و اكثریت افراد مبتلا به بیماری های روانی و اختلالات رفتاری ، الكلیك ، معتاد ، فقیر ، از خود بیگانه ، جانی و ... در خانواده های پریشان رشد پیدا كرده اند.
می توان ویژگیهای مهم خانواده های پریشان و خانواده سالم را چنین خلاصه كرد.
خانواده آشفته :
1 - در خانواده ارزش و احترامی كه هر فرد برای خود قائل است در حد پائین می باشد.
2 - ارتباطها غیر مستقیم ، مبهم و كاملا نادرست است.
3 - قواعد و مقررات خانواده ، خشك ، نامردمی ، ناسازگار و همیشگی است.
4 - پیوند و رابطه با جامعه بسته ، مایوس كننده و یاس آور است و براساس ترس انجام می گیرد.
خانواده سالم یا بالنده
1 - سطح ارزش و احترامی كه هر فرد برای خود قایل است ، در حد معقول و منطقی می باشد.
2 - ارتباطها مستقیم ، واضح ، صریح و مبتنی بر درستكاری است.
3 - قواعد قابل انعطاف ، انسانی ، منطقی دستخوش تغییر است.
4 - پیوند با جامعه باز ، سالم و امید بخش می باشد.
امیدوارم خانواده سالمی را داشته باشید . یا خانواده سالمی را در آینده تشكیل دهید.
و السلام علی من اتبع الهدی