0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۲۷
یک شنبه 1 فروردین 1395  6:10 PM

ای ترک دلستان ز شبستان کیستی

خوش دلبری، ندانم جانان کیستی

بس نادره نگاری، بس بوالعجب بتی

ما را بگو که لعبت خندان کیستی

ای آنکه در صحیفهٔ حسن آیتی شدی

گوئی کز ایزد آمده در شان کیستی

ای تازه گلبنی که شکفتی به ماه دی

با این نسیم خوش ز گلستان کیستی

از کافری به سوی مسلمانی آمدی

اینجا برای غارت ایمان کیستی

جهان‌ها در آرزوی تو می‌بگسلد ز هم

چون گویمت که بستهٔ پیمان کیستی

دوش از برم برفتی و بر خوان نیامدی

امشب بگو کجائی و مهمان کیستی

خاقانی آن توست بهر موجبی که هست

معلوم کن ورا که تو خود ز آن کیستی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها