0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۹۰
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:25 PM

در یک سخن آن همه عتیبش بین

در یک نظر این همه فریبش بین

خورشید که ماه در عنان دارد

چون سایه دویده در رکیبش بین

خاموشی لعل او چه می‌بینی

جماشی چشم پر عتیبش بین

تا چشم نظاره زو خبر ندهد

هم نور جمال او حجیبش بین

آن عقل که برد نام بالایش

سر چون سر خامه در نشیبش بین

از درد جگر به شب ز هجرانش

ای بر دل من همه نهیبش بین

روزی که حساب کشتگان گیرد

خاقانی را در آن حسیبش بین

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها