0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۱۶
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:21 PM

بر سریر نیاز می‌غلطم

بر چراگاه ناز می‌غلطم

خوش خوش آید مرا که پیش درت

به سر خاک باز می‌غلطم

پیش زخم تو کعبتین کردار

بر بساط نیاز می‌غلطم

زیر دست غم تو مهره صفت

در کف حقه باز می‌غلطم

تو مرا می‌کشی به خنجر لطف

من در آن خون به ناز می‌غلطم

پس مرا خون دوباره می‌ریزی

من به خونابه باز می‌غلطم

از پی سجدهٔ رخ تو چنان

عابدان در نماز می‌غلطم

بر سر سنبل رخ تو چنانک

آهوان در طراز می‌غلطم

بر سر آتش غمت چو سپند

با خروش و گداز می‌غلطم

تو کشان زلف و من چو گربه بر آن

سنبل دل نواز می‌غلطم

پیش زلفت چو کبک خسته جگر

زیر چنگال باز می‌غلطم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها