0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۸۶
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:15 PM

در خوشاب را لبت سخت خوش آب می‌دهد

نرگس مست را خطت خوب سراب می‌دهد

رشوه به چشم مست تو نرگس تازه می‌برد

باژ به زلف شست تو عنبر ناب می‌دهد

دیده پرآب کرده‌ای رو که به دست غمزه‌ات

هندوی دیده تیغ را بهر تو آب می‌دهد

طرفه‌تر آنکه طره‌ات سر ز خطت همی کشد

پس به تکلف اندرو حسن تو تاب می‌دهد

ور ز خطت برون نهم پای ز بهر گردنم

هم‌سر زلف سرکشت تاب طناب می‌دهد

بر سر کوی حسن تو پای دلم شکسته شد

تا چو درنگ می‌کند جان به شتاب می‌دهد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها