0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۵۲
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:05 PM

تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست

دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟

جرعه زراب است بر خاکش مریز

خاک مرد آتشین جوشن کجاست؟

حلقهٔ ابریشم آنک ماه نو

لحن آن ماه بریشم زن کجاست؟

از دغا بازان نو یک جنس کو

وز حریفان کهن یک تن کجاست؟

در جهانی کو نه مرد است و نه زن

جز مخنث مرد کو یا زن کجاست؟

در شعار بندگی یاقوت‌وار

چون شبه آزاد دل جز من کجاست؟

سنگ دربر می‌دود گیتی چو آب

کاب عیشی یا دلی روشن کجاست؟

خام گفتار است خاقانی از آنک

پخته رنگی سوخته خرمن کجاست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها