0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۵۷
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:05 PM

بس لابه که بنمودم و دل‌دار نپذرفت

صد بار فغان کردم و یک‌بار نپذرفت

از دست غم هجر به زنهار وصالش

انگشت زنان رفتم و زنهار نپذرفت

گه سینه ز غم سوختم و دوست نبخشود

گه تحفه ز جان ساختم و یار نپذرفت

بس شب که نوان بودم بر درگه وصلش

تا روز مرا در زد و دیدار نپذرفت

گفتم که به مسمار بدوزم در هجرش

بسیار حیل کردم و مسمار نپذرفت

بر دشمن من زر به خروار برافشاند

وز دامن من در به انبار نپذرفت

پذرفت مرا اول و رد کرد به آخر

هان ای دل خاقانی پندار نپذرفت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها