0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۵۰
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:04 PM

روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت

حسن تو دارد ملک آنکه سلیمان نداشت

شو بده انصاف خویش کز همه روحانیان

حجرهٔ روح القدس به ز تو مهمان نداشت

در همه روی زمین به ز تو دارنده‌ای

بزم خلیفه ندید لشکر سلطان نداشت

خاک درت را فلک بوسه نیارست زد

ز آنکه دو عالم به نقد از پی تاوان نداشت

طیره از آنی که دل پای سریر تو را

هدیه به جز سر نیافت، تحفه به جز جان نداشت

آنچه ز سودای تو در دل خاقانی است

نیست به عالم سری کو پی تو آن نداشت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها