شمارهٔ ۱۸۸ - لغز
پنج شنبه 27 اسفند 1394 7:47 PM
آن خوبروی دلبر همچون سبیک زر
آمد به مجلس اندرو بنشست پیش روی
لعلش به لب مزیدم طعم شراب داد
بیدردسر شرابی در صندلین سبوی
آتش بر او گرفتم بوی عبیر داد
یارب که دیده هرگز زر عبیر بوی
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.