0

قطعات ملک‌ الشعرای بهار

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳۴ - شوخ‌چشم پاریسی
پنج شنبه 27 اسفند 1394  7:29 PM

گاه دستی به اشتها افشاند

گاه پایی به آرزو برداشت

قصه کوته حجاب عفت را

ماهرانه ز پشت و رو برداشت

ناگهان پای نازکش لغزید

بر زمین‌خورد و های‌وهو برداشت

دل‌زجا جست‌و همچوگل‌ز زمین

بدن نازنین او برداشت

دل مسکین ز بیم زحمت یار

گفتگوکرد و جستجو برداشت

یار دستی کشید در بن ناف

پرده از روی گفتگو برداشت

گفتم‌ای‌دوست‌حقه‌ات بشکست

گفت نشکست لیک مو برداشت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها