0

غزلیات ملک‌ الشعرای بهار

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳۳
پنج شنبه 27 اسفند 1394  7:05 PM

از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت

از دوست به‌خیر آمد و از ما به‌سلامت

حالی دل مظلوم مرا غمزهٔ مستش

با تیر زد و ماند قصاصش به قیامت

از عشق حذرکن که بود ماحصل عشق

خون خوردن و جان کندن و آنگاه ملامت

طی شد زجهان چشمه خضر ودم عیسی

ایزد به لب لعل تو داد این دو کرامت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها