0

غزلیات ملک‌ الشعرای بهار

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۲۸
پنج شنبه 27 اسفند 1394  7:05 PM

اصلاح آشیانه به دست من و تو نیست

توفیر آب و دانه به دست من و تو نیست

گر کارها به وفق مرادت نشد مرنج

چون اختیار خانه به دست من و تو نیست

درکارهای رفته مکن داوری کزان

جزقصه و فسانه به دست من و تو نیست

خامش نشین که تعبیهٔ نظم این جهان

از حکمتست یا نه به دست من و تو نیست

خرسند باش تاگذرد خوش دو روز عمر

گرداندن زمانه به دست من و تو نیست

خوش باش و عشق ورز و غنیمت شمار عمر

کاین دهر جاودانه به دست من و تو نیست

ره ناپدید و غیب ندانستنی «‌بهار»

می خور جز این بهانه به‌ دست من و تو نیست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها