0

غزلیات اوحدی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۳۵
جمعه 30 بهمن 1394  8:18 AM

در خرابات عاشقان کوییست

وندرو خانهٔ پریروییست

طوق‌داران چشم آن ماهند

هر کجا بسته طاق ابروییست

به نفس چون نسیم جان بخشد

هر کرا از نسیم او بوییست

ورقی باز کردم از سخنش

زیر هر توی آن سخن توییست

من ازو دور و او به من نزدیک

پرده اندر میان من و اوییست

سوی او راهبر ندانم شد

تا مرا رخ به سایه و موییست

اوحدی، با کسی مگوی دگر

نام آن بت، که نازکش خوییست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها